بسم الله
گاهی وقتها چنان شجاعتی به خرج می دهم که خودم در حیرتش می مانم.!
بدست قصر شیرین در دسته کوتاه نوشت، شجاعت
بسم الله
گاهی وقتها چنان شجاعتی به خرج می دهم که خودم در حیرتش می مانم.!
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، شهید منوچهر مدق
بسم الله
زندگی شهید منوچهر مدق را هم خوانده ام هم از زبان همسرش شنیده ام. فکر کنم پارسال بود از سیما پخش شد. زیبا زندگی کرد و زیبا رفت. خب شهادت خوب است. شیرین است. اما چگونه شهید شدن هم شرط است. همان اول مثلا یک تیر خلاص بر مغز و تمام. یا سال های سال زجر بکشی و بعد تمام. زجر ها.! یعنی تا حد مرگ بروی و برگردی. خیلی سخت است. وحشتناک است. اما در همان وحشت آنچه درک می کنی و بر تو می افزاید حس کردن عظمت خداست. نزدیکی با خداست. هر دفعه اش که تا مرگ می روی با تمام سختی و فجیع بودنش وقتی به حال عادی برگشتی آنچه دیده ای و می بینی فقط خداست. عظمتش، مهربانیش، قدرتش، حضورش. او هم سال ها تا دم مرگ می رفت و بر می گشت. نه بهتر است بگویم خدا تا دم مرگ می برد و برش می گرداند. تا آخر هم شب رفتن وشهادت از راه رسید و برای همیشه او را پیش خودش بُرد. زندگی زیبایش را دوست دارم و شهادتش را نیز.
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، رضای خدا و انجام کارها
بسم الله
هر چند وقت یکبار در شرایط گوناگون، با جملات و کلمات مختلف تأکید می کند که کار باید برای رضای خدا باشد. اگر کار برای رضای خدا باشد ارزش دارد. نیت انجام کار باید فقط رضایت خدا باشد. فقط کاری که برای رضای خدا صورت گیرد به درد می خورد. باید پشت هر کاری، فقط رضای خدا را در نظر گرفت. حرفش بر جانم نشسته است. فقط رضای خدا.
پی نوشت:
_کار باید برای رضای خدا باشد ولاغیر.
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های سیاسی، دکتر احمدی نژاد، جهاد فی سبیل الله
بسم الله
از اول انقلاب اسلامی، کمر همت بر جهاد فی سبیل الله بسته است. از همان سالهای اول جوانی که مثل من ها، خام هستند و جوانی کردند، مثل او ها مرد بودند و قیام کردند. همیشه تا یادم می آید حرفش این بوده که کار باید فقط برای رضای خدا باشد. همیشه نه چپ ها توانستند او را چپ بدانند و نه راست ها توانستند او راراست بدانند. راست ها به او اَنگ چپ بودن و چپ ها به او انگ راست بودن زدند. اما هر دو معترفند که او ولایتی مطلق است. خودش می گوید چپ ارزشی و راست ارزشی و خودش می گوید من فقط ولایت ... هر چه ولی فقیه بگوید من سراپا گوشم و لاغیر.
ندیدم کسی از سیاسیون را به بدی یاد کند، مگر آنها را که خارج شدنشان از انقلاب بر همه ثابت و مبرهن شده است. و چیزی که برایم بسیار عجیب و قابل تامل است اظهار نظرهای گهگدار اوست که در مورد دکتر احمدی نژاد می گوید. همین چند روز پیش بود که پیشانی اش را چین و چروک داد و دست بر موهایش می کشید و با حالتی دلسوزانه و ناراحت می گفت: والله دلم برای دکتر احمدی نژاد می سوزد. گفتم چطور؟ گفت: خیلی به او ظلم می کنند.. ادامه نداد من هم سوالی نکردم.. فقط به این می اندیشم که جانبداری حق و طرف حق را گرفتن، این است سیره عملی و باطنی و فکری فرماندهان سپاه حق. آری این است.
پی نوشت:
_دیشب مقبرة الشهدای شهرک شهید محلاتی عججججججب صفایی داشت.(فقط جهت اطلاع)
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت هایس سیاسی، سیاسی نویسی
بسم الله
منظور امام خامنه ای از بصیرت داشتن چیست؟ حداقلِ قضیه این است که در مورد هر اتفاقی خوب فکر کنیم و قبل از انجام هر عمل تأمل کنیم. قبل از فکر و تأمل کردن هم باید اطلاعات سیاسی، مذهبی ، معرفتی خود را افزایش دهیم. اصلا سیاسی نویسی یعنی چه؟ آیا حتما باید اسم کسی را لزوما در مطلب سیاسی آورد و در مورد فرد یا افرادی قلم زد و مطالب نوشت و نقدشان کرد و در غیر این صورت مطلب، سیاسی نیست؟ پاسخ این است : خیر... زیرا صحبت کردن در غیاب دیگران غیبت محسوب می شود و غیبت حرام است. اما غیبت شخص فاسق حلال است. پس مطلب سیاسی چیست؟ اصلا سیاسی نویسی یعنی چه؟ پاسخ این است: سیاسی نویسی ابعاد گسترده ای دارد که اصل آن باید همان تبلیغ دین ما اسلام باشد و لا غیر. یعنی تبلیغ هیچ حزب، گروه، شخص و طایفه ای نباشد؟ پاسخ این است: خیر، سیاسی نویسی یک مسلمان فقط در جهت ابعاد دینی او خلاصه و یا تفصیل می شود.
پس تقوای سیاسی که امام خامنه ای گفت یعنی چه؟ پاسخ این است: یعنی در سیاسی نویسیتان تقوا پیشه کنید و اسم هر مسلمانی را ولو خطاکار نیاورید و هر چه دلتان می خواهد به این و آن نبندید. مخاطب این صحبت امام خامنه ای با چه کسانی بود؟ پاسخ این است: با من و شمایی که خودمان را حزب اللهی می دانیم و الحق و والانصاف هم از جانمان مایه گذاشته و می گذاریم، اما به خودمان هم این حق را می دهیم که اسم هر کسی را بیاوریم و هر طور هم دوست داریم در موردش سخن بگوییم. باور کنید ایشان با ما بودند.
خب پس چه کنیم؟ اصلا ننویسیم؟ پاسخ این است: بنویسید. مینویسیم اما به حق و با دقت و احتیاط. اگر خواستی اسم کسی را بیاوری مواظب باش در حقش ظلم نکنی و تهمت هم نزنی همان که بوده را تحلیل اسلامی کن و نه تحلیل شخصی. خب من تحلیل شخصی یا اسلامی بودنش را از کجا پیدا کنم؟ پاسخ این است: اطلاعاتت را در مورد اسلام و احکام و تاریخش بیشتر کن. القصه: شد همان که فرمود رهبرمان: بصیرت بصیرت بصیرت...
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، انسان معمولی
بسم الله
پیامی برایم آمد با این تفصیل که حاج آقای پهلوانی شاگرد علامه طباطبایی، به شاگردانش گفته است که از خانم هایتان وقتی غذا می پزند حتی اگر شور یا بدمزه هم بود، از آنها تشکر کنید زیرا آنها خوشحال می شوند و این خوشحالی باعث سلوک معنوی شما می شود. و گفته بودند که من یک بار در جوانی در خانه با خانواده بداخلاقی کردم، در عالم معنا به من گفتند که بیست سال ناله های تو بی اثر شد. چند روز است که شدیدا و قویا این چند جمله فکر مرا به خود مشغول کرده است. ناله ها آن هم بیست سال بی اثر شد! اصلا این ناله ها از چه صنف ناله هایی بوده است. چه هدفی را دنبال می کرده و چه اثری داشته است. بیست سال ناله برای چه؟ آن هم بیست سااااااال... خب مثلا بگوییم این ها فلانند و بهمانند و حسابشان از انسان های معمولی سواست. انسان های معمولی یعنی آن ها که مثل من در همان ترک محرمات و انجام واجباتشان گیر کرده اند. خب، پس یعنی انسان های معمولی کلا ول معطلند با این حساب.! ول معطل.
پی نوشت:
_اگر کسی ماهیت آن ناله ها و اندازه و اثرش را می داند منِ انسان معمولی را هم روشن کند. با تشکر فراوان.
_خسته شدیم از این معمولی بودن و معمولی ماندن و سردر گمی و سرگردانی. نقطه.
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، صحنه زندگی، سهراب سپهری
بسم الله
چقدر زیبا گفت سهراب سپهری: زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست، هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود. صحنه پیوسته به جاست..صحنه پیوسته به جاست..صحنه پیوسته به جاست..صحنه پیوسته به جاست..صحنه پیوسته به جاست..صحنه پیوسته به جاست..صحنه پیوسته به جاست..صحنه پیوسته به جاست..
دو جور نگاه به این شعر دارم. یکی جمعی و یکی شخصی. از دیدگاه جمعی بودن، زندگی صحنه بازی آدمها است و هر فردی به نوعی در این صحنه خودنمایی می کند و می رود و جای خود را به دیگران می دهد و همچنان این صحنه زندگی ثابت و پابرجاست. از دیدگاه شخصی، زندگی به معنی زندگی شخصی هر کدام از ماست که همیشه ثابت است و تا ابد ما هستیم و زندگی مان و دیگران هر کدام در صحنه زندگی ما نغمه خود را می خوانند و می روند و باز ما هستیم و زندگی مان.
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی، شهادت
بسم الله
در یکی از مطلب های وبلاگ قطعه 26 جمله ای خواندم که چند روز پیش خودم به آن فکر می کردم.( آقای قدیانی گفته بود به نظرم اگر خدا بخواهد کسی شهید بشود، می شود. به این ربطی ندارد که یک روز در جبهه بوده و یا هشت سال.) من نیز چند روز پیش به این فکر می کردم که شهادت سن و سال خاصی ندارد، مختص قشر خاصی هم نیست. فقط همان بحث قرعه فال است. حضرت دوست باید انتخاب کند و ما باید کاری انجام دهیم و طوری زندگی کنیم که آنچنان مورد رضایت او باشد که انتخابمان کند. سن و نحوه شهادت را هم خودش تعیین می کند. در خط مقدم جبهه تن به تن باشی و شهید شوی یا در حین ماموریتی که از طرف نظام اسلامی به تو داده شده، توسط دشمنان اسلام ترور شوی یا در یک بمب گذاری در حین شرکت در یک مجلس اسلامی یا یک زیارتگاه الهی شهادت برایت رقم بخورد. سیزده ساله باشی یا جوان زیر سی سال و یا بالای چهل سال. زن باشی یا مرد. همه را خودش انتخاب می کند. و بعد از آنکه برایت رقم خورد، بدون هماهنگی با تو و بدون اطلاعت و پرسیدن نظرت، اجرایش می کند. دیگر زمان اینکه بگوییم می خواهم شهید شوم تمام شده است. کار به جایی کشیده و عقل به جایی رسیده است که تشخیص می دهیم باید دنبال درست زندگی کردن برویم، آنطور که مورد رضای الله باشد و بعد فقط بگوییم الهی آن دِه که آن بِه. و بگوییم الهی اِفعَل بی ما اَنت اَهلُه. هر چه تو خواهی، فقط اِهدِنا الصِراطَ المُستَقیم.
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های اجتماعی، طرح مبارزه با بدحجابی و راهکارهای مؤثر
بسم الله
اصل بدحجابی زنان، ریشه در بی غیرتی مردانشان دارد. شنیده اید که می گویند هر کاری یک حدی دارد. خب بدحجابی هم حد و اندازه ای دارد و حد آن بر می گردد به عواملی چون اندازه غیرت مردانی که آن زنان بد حجاب با آنها ارتباط نسبی یا سببی یا اجتماعی دارند. هر چقدر مرد غیرتش بیشتر باشد زنی که با او در ارتباط است زن متین تر و محجوب تری خواهد بود. زنان هم مانند مردان اینکه با چه کسانی اعم از مذکر یا مؤنث در ارتباط باشند را خودشان انتخاب می کنند. از طرفی هم میدانیم که هر کسی از کسانی که با آنها در تماس است کم یا زیاد تاثیر می پذیرد.در بحث تاثیرپذیری، اثری که یک مرد روی یک زن می گذارد بسیار بالاست. یعنی زن از مردانی که با او در ارتباط اهستند بسیار تاثیرپذیر است. حال این ارتباط ها یا به صورت نسبی و سببی ایجاد شده اند و یا به صورت انتخابی که شامل حلقه دوستان و یا دایره فعالیت های اجتماعی زن می گردد.
پس در واقع اصل بدحجابی زنان ریشه در بی غیرتی مردان دارد. یکی از مهمترین مسائلی که در طرح مبارزه با بدحجابی باید مورد بررسی و ریشه یابی قرار بگیرد تاثیری است که مردان روی زنان در حفظ حجاب می توانند داشته باشند. پس میتوان به جرأت گفت که به جای آنکه دختران جوان را در خیابان نگه داشته و جریمه کنند باید این جریمه قانونی را طور دیگری نوشت. باید قانونی وجود داشته باشد که پدر، جد پدری و یا همسر زن بدحجاب مورد جریمه قرار بگیرد و از خود زن تعهد بگیرند و در صورتی که این مساله تکرار شود، وی را از کارهای دولتی چه استخدام رسمی، چه ژیمانی و غیره محروم نمایند و در صورتی که باز هم تکرار شود پدر و یا همسر او نیز از شغل و حقوق و مزایای دولتی محروم گردند.
یک وقتی می خواهیم فقط مانور و نمایش دهیم که ما داریم با بدحجابی مبارزه می کنیم. که نتیجه می شود همین گشت هایی که زنان را فقط جریمه نقدی می کنند. و با در نظر نگرفتن وضعیت آن عده مردان جوان که با برچسب پلیس باید به کارشان گرفت. اما اگر واقعا این جریمه قرار است تاثیر گزار باشد و جلوی بدحجابی را بگیرد باید به نحوی باشد که واقعا بتواند تاثیر بگذارد،
ما در قرآن داریم که خداوند می فرماید: وَلتَکُن مِنهُم اُمَةٌ یَدعونَ اِلی الخَیر یأمُرونَ بِِالمَعروف وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَر. باشند از شما امتی که دعوت کنند به خیر، امر کنند به معروف و بازدارند از منکر. خب در جامعه امروز ما این امت کجاست؟ این طور که از این آیه برداشت می شود این است که عده ای خاص باید برای این کار باشند. از طرف سازمان تبلیغات اسلامی، از طرف نیروهای انتظامی، از طرف وزارت ارشاد، و از طرف بسیج مردمی از این چهار سازمان باید از هر کدام گروهی تعیین شود و هر گروه در ساعاتی خاص سر چهار راههای مختلف حضور پیدا کنند ( بدون بگیر و ببند و بردن و این مسائل)، فقط و فقط و فقط تذکر بدهند. دعوت به خیر کنند، امر به نیکی کنند، امر به معروف یعنی امر به چیزی که عرف است در دین واجب است و باید رعایت شود و نهی از بدی و منکر و گناه و حرام بکنند. فقط تذکر دهند. خدا می داند که اجرای این طرح چه تاثیری می تواند روی زنان و مردان جامعه داشته باشد.
مساله بعدی انجام کار هدفمند، توانمند، تاثیرگزار، واضح و مستقیم روی مساله حجاب می باشد. این کار فرهنگی هم باید از طریق دو سازمان به صورت خاص انجام بگیرد. یکی سازمان صدا و سیماست و دیگری شهرداری است. صدا و سیما باید اقدام به ساخت کلان و زیاد برنامه هایی مرتبط با حجاب از نوع فیلم، سریال، کلیپ، فیلمبرداری و پخش همایش ها و برنامه هایی که در این راستا در جامعه برگزار می شود بنماید. باید فیلم های مستند از مساله حجاب تهیه کند و هر شبکه موظف شوند در روز حداقل دو برنامه قوی در راستای شفاف سازی مساله حجاب و وجوب حفظ آن برای زنان مسلمان و حتی غیر مسلمان قدم بردارد. تاکیدی که هست هم روی سیما و هم صداست. یعنی یک زن یا دختر جوان وقتی در خانه است تلویزیون برنامه ای در مورد حجاب داشته باشد و وقتی بیرون می رود در ماشین یا تاکسی هم رادیو در مورد لزوم حفظ حجاب صحبت بکند.
شهرداری هم باید به تهیه تیزرها و بیلبوردهای تبلیغاتی مرتبط با مساله حجاب بپردازد. شروع هم شده ولی کمرنگ است. البته طرح هایی تاثیرگزار، درخور شأن نظام جمهوری اسلامی و زنان و مردان ایرانی، و هماهنگ با آیات قرآن باشد. می توان بنا بر فرموده مولا علی علیه اسلام که المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة کار کرد. روی گُل مانور داد. آیات قرآن در مورد حجاب و احادیث در مورد حجاب را روی بیلبوردها زد. میتوان روی شمع و ماه و صدف و مروارید و اینها کار کرد. نه اینکه طرحی زد و زنان را شکلات و مردان را مگس معرفی کرد!!(این بیلبورد در یکی از شهرهای یک کشور عربی، برای ترویج حجاب در بین زنانشان کار شده است.) بحث بیلبوردهای شهرداری هم نقش بزرگ دیگری را در طرح مبارزه با بدحجابی ایفا می کند. این مساله بخش تاثیرگزاری بصری فرد را پر میکند و اینکه زن و مرد وارد جامعه که می شوند مرتب از طریق این بیلبوردها و تبلیغات برایشان مساله حجاب و عفاف یادآوری می شود.
پی نوشت:
دست نوشت های مرتبط با این پست
ادامه راهکار ها در پست بعدی انشاءالله
لینک این مطلب در حجاب نیوز
بدست قصر شیرین در دسته دست نوشت های شخصی
بسم الله
خستـه ام، خیـــلی....
همین.